شعر های من خوشا دردی که درمانش تو باشی سرمایه مرد در جهان است زبان ناجی سرو هم تن و جان است زبان گر راست بچرخد و به موقع آنگاه سرسبز و گلستان دهان است زبان ور بلغزد و کج برورد در گفتار آبرو برو آفت جان است زبان تا بسته بود ، سخن نگوید عین هنر و عیب نهان است زبان گهی بذله بگوید همه را شاد کند با چربی خود منبع نان است زبان گر راه مشایعت نفهمد آنگاه پشت سر چرب و نان دوان است زبان عوض علم و هنر زبان بیاموز نان آور و چون هنر ، گران اس زبان هادی ابراهیمی نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ (وفا نكردي و كردم، جفا نديدي و ديدم شكستي و نشكستم، بُريدي و نبريدم) (مرا نصيب غم آمد، به شادي همه عالم چرا كه از همه عالم، محبت تو گزيدم) (جواني ام به سمندشتاب ميشدواز پي چو گرد در قدم او، دويدم و نرسيدم) آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان موضوعات |
|||
|